دانشگاه یاسوج مظهر شرافت در برابر دلواپسان

کبنا ؛سینا مردانی*
همواره از دانشگاه و جنبش دانشگاهی به عنوان نیروی محرک و پویا برای آغاز حرکت های تحول خواهانه در جامعه یاد می شوند؛ به گونه ای که تا زمانی که دانشجو و دانشگاه در ارتباط با مسئله ای و یا مطالبه ای برنخیزد جامعه نیز حرکت نخواهد کرد که نمونه بارز این گفتار را می توان در تاریخ معاصر ایران، خصوصا رخداد های سیاسی اجتماعی این کشور مشاهده کرد؛ که از نمونه های آن می توان به انتخابات های اخیر، خصوصا ۲۴ خرداد ۹۲ و ۷ اسفند ۹۴ اشاره داشت، که چگونه دانشجو و دانشگاه به پا خواست و ریشه تندروی و افراطی گری های اقلیت اصولگرا اما متصل به نهاد های قدرت را با مشارکت فعال سیاسی با رای های بیشمارشان از صدر به ذیل کشاندند تا دانشجو و دانشگاه به عنوان پیشانی دادخواهی و آگاهی، علم دار این حرکت امیدوار کننده در جامعه باشد.
اما جامعه دانشگاهی و جنبش دانشجوی همواره به خاطر این آزاد اندیشی و آزادی خواهی، تاوان های بسیاری به خود دیده است به گونه ای که ستاره دار کردن فرزندان فهیم این سامان و محروم کردن آنان از حق قانون تحصیلی یشان، تاریخ درد آور این رشادت های بی پایان است.
اینک اقلیت قدیس مآبِ دین گریزِ دلواپس، که همواره با ایجاد بحران های دروغین سعی در فتنه انگیزی در جامعه و بر هم زدن آرامش ملت را داشته اند، در حرکتی از پیش تعیین شده این بار توپخانه های سیاه خود را بار دیگر در سالی که به فعالیت های انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ منتهی می شود به سمت قلب دانشگاه نشانه رفته اند و با اخبار دروغین احساسات پاک مردمی را جریحه دار می کنند تا بین مردم و نخبگان و بین ملت و دولت منتخب جدایی بیندازند و از این جدایی که آرزوی دلواپسان است ماهی کیش قدرت خویش را صید کنند!
در این بین دلواپسِ شکست خورده از سوی ملت، که با دروغ و تهمت به همراه رسانه های زنجیره ای خود در طی مدت اخیر به قلب دانشگاه یاسوج که به عنوان ستاره ای درخشان از فضای پویا و با نشاط دولت تدبیر و امید در استان شناخته می شود؛ مرتبا با انتشار اخبار دروغ و شایعه پراکنی های هدفدار سعی در تخریب این نهاد محرک و مقدس جنبش دانشجویی برده است تا به خیال خام و دروغین خود بین قاطبه مردم و جامعه دانشگاهی فاصله بیندازد و این نیروی پر قدرت را در سالی که فعالیت های انتخاباتی نمود بیشتری پیدا می کند از راه به در کند تا زمینه بازگشت نورچشمی های بی سواد و شعبان بی مخ های متعصب در جامعه و نهاد های آکادمیک را محیا و بستر به قدرت رسیدن خوی دیکتاتور مابانیشان را فراهم کنند!
این سلسه رسانه های زنجیره ای و اجاره ای با اخبار دورغ علیه دانشگاه یاسوج مبنی بر اینکه ریاست دانشگاه دولت تدبیر امید دست به اخراج کارمندان دانشگاه برده است اقدام به سیاه نمای و ایجاد فضای شبهه آلود برده بودند؛ به گونه ای که یکی از این رسانه ها با انتشار مصاحبه های جعلی و غیرواقعی بر آتش دروغین این واقعیت می افزود تا با آمار و ارقام غیر واقعی فضای دو قطبی در جامعه ایجاد کند؛ اما از آنجای که مکر مکاران به خود باز می گردد و تشت رسوایی این مدعیان دین مدارِ بی دین، رسوا می شود، رئیس سازمان بازرسی استان که نهادی مستقل از دولت و زیرمجموعه قوه قضائیه قلم داد می شود با ورود به این مسئله و بررسی همه زوایا پیدا و پنهان آن طی نشست مطبوعاتی خود، پرده دروغ گویی و ریا کاری دلواپسان را کنار زد و صراحتا اعلام نمود: "دانشگاه یاسوج نه تنها "خلافی نکرده است" بلکه اقدامات دانشگاه یاسوج کاملا "قانونی" بوده است و در این مسئله هیچ گونه فشار، سفارش و پشت پرده ای وجود نداشته است!
این رک گویی و صراحت رئیس سازمان بازرسی استان از چند بعد قابل بررسی است:
۱/ آیا رسانه های اجاره ای گفتار این مقام مسئول قضائی را می پذیرند؟
۲/ دلواپسان قانونگریز، که همواره ادعای قانونمداری داشته اند آیا به گفتار این مقام مسئول که اتفاقا هیچگونه وابستگی به دولت نداشته و در عین استقلال و آزادی عمل ، حکم قانونی خود را در باب دانشگاه یاسوج صادر کرده است ایمان می آوردند؟
۳/ دروغگویان رسانه ای، آیا به خاطرتهمت ها و دروغ های که علیه دانشگاه یاسوج در طی این مدت بر قلم های ریاکارانه خود جاری کرده اند از مردم و جامعه دانشگاهی شجاعت عذر خواهی را خواهند داشت؟
۴/اتاق فکر این اخبار و نوشته های دروغین از سوی کدام فرد یا افراد تهیه و ساماندهی می شوند که با وجودی که آرامش جامعه را بر هم می زنند اما اراده ای برای بازخواست کردن آنان در کشور وجود ندارد؟
حال که واقعیت مشخص شده است و دانشگاه یاسوج هیچ تخلفی انجام نداده است این پرسش در افکار عمومی مطرح می شود که این دروغ های رسانه ای با چه هدفی علیه ریاست دانشگاه یاسوج منتشر می شود؟
واقعیت چیست؟
حکایت امر به بورسیه های نورچشمی دلواپسان بی سواد باز می گردد که وقتی دلواپسان با بی عدالتی و رفتار های غیر قانونی حق فرزندان شایسته و توانمند استان را ضایع کردند و به جای آنکه انسان های دانا و مدبر را به بورسیه های تحصیلات عالیه به دانشگاه های ملی و بین المللی معرفی کنند طی اقدامی هماهنگ به شناسایی نورچشمی های بی سواد، دانشجویان بی تفکر، متعصبان بی انصاف و مریدان بی دین بردند تا با صرف هزینه های میلیاردی در کشور زمینه حضور این بی سودان علمی را در مجامع علمی کشور محیا کنند.
اما وقتی طبل توخالی این بی سوادان نورچشمی در کشور نواخته شد و حجم اختلاس های اقتصادی،آموزشی و بورسیه ای آنان در نزد مردم بیان و بی آبرویشان هویدا شد و پیگیری باز پس گیری این حق عمومی به عنوان یک مطالبه ملی مبدل گشت، این دلواپسان بی سواد به جای آنکه به نهادهای قضایی معرفی و محاکمه شوند و از مردم و نخبگان واقعی که حقشان را تضییع کرده بودند عذر خواهی کنند با ایجاد فضای کثیف رسانه ای واهرم رسانه های دروغ پرداز و اجاره ای، به مدیران دانشگاه های کشور فشار وارد می کنند تا بر قانون، حق، عدالت، وجدان بیدار و آینده نظام و کشور چشم بپوشند و این بی سوادان متعصب را جذب کنند!
اما روسای دانشگاه ها بدین خاطر که در برابر آینده یکایک این جوانان مرز بوم از بعد تربیتی و آموزشی مسئول و متعهدند و در برابر این زیادی خواهی ها و رفتار های غیرقانونی دلواپسان مقاومت کرده اند و حاضر به باج دهی نشده اند به همین جهت علاج درد چرکین خود را در انتشار اخبار دروغ و خلاف واقع بنا نهاده اند تا علاوه بر انتقام از ملتی که در ۷ اسفند ۹۴ اعتدال را برگزیدند و با سیلی رای سیمای کبود افراط را سرخ نمودند مانع از استمرار و تحقق گفتمان محبوب ملت در خرداد ۹۶ شوند که البته با هوشیاری ملت و پختگی و آگاهی جامعه دانشگاهی و نظارت دستگاه های مربوطه این سناریوی تاریک به مقصد نخواهد رسید.